(تصاویر) یک داستان تکان‌دهنده؛ مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت | ۱۰ روز بود با من رابطه نداشت!

(تصاویر) یک داستان تکان‌دهنده؛ مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت | ۱۰ روز بود با من رابطه نداشت!
ساعت ۴بامداد چهارشنبه گذشته نیرو‌های اورژانس از انتقال زنی ۵۳ ساله به بیمارستان رضوی مشهد خبر دادند که سر وی با ضربه کلنگ شکافته بود.
کد خبر: ۳۹۴۳۸
|
۱۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱

مرد میانسالی که با یک انگیزه واهی سر همسرش را با کلنگ شکافت، در حالی با دستور مقام قضایی بازداشت شد که همسر وی در جدال با مرگ آخرین توان خود را به کار گرفته است.

بنابر روایت روزنامه خراسان، ساعت ۴بامداد چهارشنبه گذشته نیرو‌های اورژانس از انتقال زنی ۵۳ ساله به بیمارستان رضوی مشهد خبر دادند که سر وی با ضربه کلنگ شکافته بود.

(تصاویر) یک داستان تکان‌دهنده؛ مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت | ۱۰ روز بود با من رابطه نداشت!

در پی این گزارش، بلافاصله قاضی ویژه قتل عمد وارد عمل شد و دستور‌های پیشگیرانه‌ای برای جلوگیری از فرار ضارب صادر کرد چراکه پزشکان متخصص بر هوشیاری کمتر از ۵ درصد زن مذکور تاکید داشتند. در این شرایط گروهی از کارآگاهان زبده اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی تحقیقات میدانی را در خیابان توس ۶۳ آغاز کردند و با دستگیری «جواد-ر» (همسر مصدوم) بررسی‌های تخصصی را ادامه دادند.

(تصاویر) یک داستان تکان‌دهنده؛ مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت | ۱۰ روز بود با من رابطه نداشت!

در حالی که «ام البنین-ر» همچنان با مرگ جدال می‌کند، همسر وی با دستور هوشیارانه قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد بازجویی‌های فنی و علمی قرار گرفت و به صراحت اتهام خود را پذیرفت.

وی گفت: حدود ۱۰ روز بود که به خاطر اختلاف خانوادگی با همسرم روابط عاطفی نداشتیم و من از این موضوع به شدت ناراحت بودم که چرا همسرم با من اینگونه رفتار می‌کند. به همین دلیل شب‌هنگام که همسرم در خواب بود، کلنگ را از کنار اجاق گاز برداشتم و به بالای سرش رفتم. با خودم درگیر بودم که رهایش کنم، ولی ناگهان کلنگ را محکم بر سرش کوبیدم.

(تصاویر) یک داستان تکان‌دهنده؛ مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت | ۱۰ روز بود با من رابطه نداشت!

متهم ادامه داد: پسرم که در تاریکی شب بیدار شده بود، به من گفت بابا، مادر خُرخُر می‌کند! من هم گفتم او عادت به خُرخُر دارد. لحظاتی بعد دوباره پسرم گفت صدای او روی مخم است، نمی‌توانم بخوابم. در این حال من هم اجازه دادم کلید برق را بزند.

وی اطهار کرد: وقتی لامپ روشن شد و او این صحنه خون‌آلود را دید، به سوی من حمله‌ور شد که من به بیرون از منزل فرار کردم. او فریاد می‌زد که مرا بی‌مادر کردی؟ به او گفتم تو دیدی که با من چه کار می‌کرد! در همین حال هم نیرو‌های اورژانس آمدند و همسرم را به بیمارستان بردند.

بررسی‌های کارآگاهان با دستور‌های ویژه قاضی دکتر صادق صفری برای واکاوی این حادثه وحشتناک آغاز شده است.

سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: